طرح هر هفته با یک شهید لرستانی:
فرازهایی از وصیت نامه شهید بهمن بیرانوند
يکشنبه 19 ارديبهشت 1400 - 17:38:28

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود فراوان بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با سلام بر تمامی رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل و با سلام بر روح پرشکوه شهیدان از صدر اسلام تاکنون و با آرزوی پیروزی برای رزمندگان اسلام و آزادی اسرای ما از چنگال مزدوران آمریکایی.

اینجانب بهمن بیرانوند در حالت سلامت کامل با روحیه‌ای مملو از عشق به الله در تاریخ1362/01/26  وصیت نامه خود را نوشته و به شرح زیر می‌باشد.

ابتدا از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرم و پدربزرگ هایم و مادربزرگ هایم و عموهایم و دائی‌هایم و تمام دوستان و آشنایان خواهشمندم که اگر از من ناراحتی دارید که من می دانم آنقدر در میان شما خوب و از خود گذشته نبودم که از من ناراحتی نداشته باشید ولی خواهشی که از شما دارم این است که مرا حلال کنید و هر وقت که به یاد من افتادید برای من فاتحه بخوانید و آرزوی بخشش گناهانم را از خداوند الرحمن خواستار شوید. از مادرم خواهشنمدم که برای من گریه نکند بلکه برای مظلومیت و غریبی امام حسین (ع) گریه کند و از پدرم خواهشمندم که به آشیخ علی گودرزی بگویند که نماز مرا بخواند و از شما خواهشمندم که اگر بدن من قابل دفن کردن بود مرا در بهشت شهدای بروجرد (جهان آباد) در جوار دیگر برادرانم دفن کنید.

وصیتی به برادران رزمنده‌ام و ملت دلیر و قهرمان پرور ایران زمین دارم. برادر و خواهر روز خواری و روز از خود و خدا بیگانه بودن را بیاد آوریم روزی که همچون حیوانی پست غرق در لذتهای نفسانی بودیم و همچون حیوانی بی شعور در جامعه‌ای که رهبر آن از طایفه شیاطین بود زندگی می‌کردیم البته بهتر است بگویم که هر روزی که می‌گذشت و نسلهای تازه‌ای پای به جامعه می‌نهادند آنها در همان روزهای اول انسانیت خود را از دست می‌دادند و در حقیقت حیات معنوی آنها خاتمه پیدا می‌کرد و همچون حیوانی بی شعور در دنیای مادیات عمر خود را سپری می‌کردند و در همان اوایل زندگی را ترک گفته و از لحاظ معنوی می‌مرد البته بایستی متذکر شوم که این حرفها را که گفتم گروه خاصی نیز بودند که این صفتها را نداشتند.

و در همان موقع که ما در جهل و گمراهی بودیم اینان از مقربان درگاه خداوند بودند و روز به روز در باب معنوی پیشرفتهای فراوان داشتند. خوب برادر و خواهر دردهای گذشته را بازگو کردم حال قدر و ارزش این انقلاب را بهتر بدانیم و بیشتر درباره این انقلاب فکر کنیم و فداکاری کنیم.

همانطوریکه قبلاً خیلی فداکاری کرده‌ایم پس بیشتر فداکاری کنیم و به تزکیه نفس بپردازیم تا همچون گذشته نباشیم که به لطف خداوند الرحمن امروز مانند گذشته نیستیم بلکه خیلی فرق کرده‌ایم تا جایی که جوانان ما با آنهمه فساد اینقدر الان پیشرفت کرده‌اند که آقا امام زمان را می‌بینند و آقا به دعا توسل آن‌ها می‌آید و آنها را در شب حمله یاری و پرستاری می‌کند تا اینجا پیشرفت کرده‌ایم پس شکرگذار خداوند الرحمن باشیم که اینهمه نعمت را به ما مردم ایران عنایت فرمود و ما را از جهل و گمراهی نجات داد.

بعنوان دومین وصیتم از شما مردم قهرمان و مسلمان ایران خواهشمندم که اطاعت از ولایت فقیه را واجب بدانید و جان فدا کردن در این راه را هدف خود بدانید هرگز از کمبود چیزی شکایت نکنید به یاد جان دادن رزمنده‌ها بیفتید که چطور غریبانه جان می‌دهند.

از همه آنهائیکه مرا می‌شناسند یا مرا دوست می‌دانند از آن‌ها می‌خواهم که راهم را نیز دوست داشته باشند و تا مرز شهادت کوشا باشند. یار و یاور امام باشید و هرگز از امام امت دست نکشید وقتی که نام امام را گفتند سه بار با صدای بلند صلوات بفرستید زیرا شیاطین از گفتن صلوات شما ضربه می‌خورد. در خاتمه بگذارید بگویم به جان امام قسم در زندگی تنها آرزویی که داشتم پاسدار شدن بود و شهادت و چه زیباست جنگیدن و شهید شدن در میدان نبرد حق علیه باطل به رهبری امام امت.

از شما خواهشمندم که روی قبر من این جمله را بنویسید فدایی امام بود و خون سرخ را به مرگ سیاه ترجیح داد. خداوند یار و یاورتان باد.

دعای همیشگی از یادتان نرود.


http://diarmafrag.ir/fa/News/5949/فرازهایی-از-وصیت-نامه-شهید-بهمن-بیرانوند
بستن   چاپ